شعر عاشقانه مولانا | عاشقانه‌های ناب در دو بیتی‌ها مولانا

شعر عاشقانه مولانا

 

شعر عاشقانه مولانا

 

مولانا جلال‌الدین محمد بلخی، شاعر، عارف و فیلسوف بزرگ قرن هفتم هجری، با کلمات خود دریایی از معنا و احساسات عمیق را به خواننده منتقل می‌کند. دو بیتی‌ها و تک بیتی‌های او نه تنها نمایانگر عرفان و عشق به خدا هستند، بلکه به درک بهتر از زندگی و جهان ما نیز کمک می‌کنند. این اشعار زیبا همچون نوری هستند که راهنمای قلب‌ها و روح‌ها در مسیر عشق و معرفت‌اند.

 

عشق را از من مپرس از کس مپرس از عشق پرس
عشق در گفتن چو ابر درفشانست اي پسر

ترجماني من و صد چون منش محتاج نيست
در حقايق عشق خود را ترجمانست اي پسر

🔵🔵🔵

اندر دل بی وفا غــم و ماتم باد
آن را که وفا نیست ز عالم کم باد
دیدی که مـرا هیچ کسی یاد نکرد
جز غـم که هزار آفرین بر غم باد

🔵🔵🔵

من پیر فنا بدم جوانم کردی

من مرده بدم ز زندگانم کردی

می ترسیدم که گم شوم در ره تو

اکنون نشوم گم که نشانم کردی

🔵🔵🔵

ای دوست قبولم کن و جانم بستان
مستم کن و از هر دو جهانم بستان
با هرچه دلم قرار گیرد بیتو
آتش به من اندر زن و آنم بستان

🔵🔵🔵

باده اگر چه مي خورم عقل نرفت از سرم
مجلس چون بهشت را ، زير و زبر چرا کنم

چونک کمر ببسته‌ام ، بهر چنان قمررخي
از پي هر ستاره گو ، ترک قمر چرا کنم

🔵🔵🔵

سیر نمی شوم زتو ، ای مه جان فزای من
جور مکن جفا مکن ، نیست جفا سزای من

با ستم و جفا خوشم ، گرچه درون آتشم
چونکه تو سایه افکنی بر سرم ای همای من

🔵🔵🔵

من آن مولای رومی ام که ازنطقم شکرریزد

ولیکن درسخن گفتن غلام شیخ عطارم

🔵🔵🔵

تا از تو جدا شده ست آغوش مــرا
از گریه کسی ندیده خاموش مرا
در جان و دل و دید فراموش نه ای
از بهر خـدا مکن فراموش مرا

🔵🔵🔵

بی‌ عشق نشاط و طرب افزون نشود
بی‌ عشق وجود خوب و موزون نشود
صد قطره ز ابر اگر به دریا بارد
بی‌جنبش عشق در مکنون نشود

🔵🔵🔵

رفتم به طبيب جان گفتم که ببين دستم
هم بي‌دل و بيمارم هم عاشق و سرمستم

گفتا که نه تو مردي گفتم که بلي اما
چون بوي توام آمد از گور برون جستم

🔵🔵🔵

جز من اگرت عاشق و شيداست ، بگو
ور ميل دلت به جانب ماست ، بگو

ور هيچ مرا در دل توجاست ، بگو
گر هست بگو ، نيست بگو ، راست بگو

🔵🔵🔵

ما در ره عشق تو اسيران بلاييم
كس نيست چنين عاشق بيچاره كه ماييم

ما را به تو سريست كه كس محرم آن نيست
گر سر برود سر تو با كس نگشاييم

🔵🔵🔵

زندگـــی زیبـاســـت چشمـی بـاز کـن
گردشـــی در کوچــه باغ راز کن

هر که عشقش در تماشا نقش بست
عینک بد‌بینی خود را شکسـت

🔵🔵🔵

ای هوس‌های دلم بیا بیا بیا بیا
ای مراد و حاصلم بیا بیا بیا بیا

مشکل و شوریده‌ام چون زلف تو چون زلف تو
ای گشاد مشکلم بیا بیا بیا بیا

🔵🔵🔵

ناله ای کن عاشقانه درد محرومی بگو
پارسی گو ساعتی و ساعتی رومی بگو

خواه رومی، خواه تازی ، من نخواهم غیر تو
از جمال و از کمال و لطف مخدومی بگو

🔵🔵🔵

بده آن باده دوشين که من از نوش تو مستم
بده اي حاتم عالم قدح زفت به دستم

ز من اي ساقي مردان نفسي روي مگردان
دل من مشکن اگر نه قدح و شيشه شکستم

🔵🔵🔵

صورتگر نقاشم هر لحظه بتي سازم
وانگه همه بت‌ها را در پيش تو بگدازم
صد نقش برانگيزم با روح درآميزم
چون نقش تو را بينم در آتشش اندازم

🔵🔵🔵

بی همگان به سر شود بی‌تو به سر نمی‌شود

داغ تو دارد این دلم جای دگر نمی‌شود

دیده عقل مست تو چرخه چرخ پست تو

گوش طرب به دست تو بی‌تو به سر نمی‌شود

🔵🔵🔵

معشوقه به سامان شد تا باد چنین بادا

کفرش همه ایمان شد تا باد چنین بادا

ملکی که پریشان شد از شومی شیطان شد

باز آن سلیمان شد تا باد چنین بادا

🔵🔵🔵

سرمست شد نگارم بنگر به نرگسانش
مستانه شد حديثش پيچيده شد زبانش
گه مي فتد از اين سو گه مي فتد از آن سو
آن کس که مست گردد خود اين بود نشانش

دو بیتی‌ها و تک بیتی‌های مولانا، همچنان که قرن‌ها از زمان سرودن آن‌ها می‌گذرد، برای هر نسل جدید الهام‌بخش و دلنشین هستند. این اشعار همچنان می‌توانند راهنمای دل‌ها و روشنایی مسیر زندگی ما باشند.

تاریخ انتشار: چهارشنبه ۱۸ مهر ۱۴۰۳
Loading more posts...
کپی برد,مطالب سایت با ذکر نام مجله ویکی متن و لینک مستقیم بلا مانع است. تمامی تصاویر از سطح اینترنت جمع‌آوری شده‌اند. برای حذف تصاویر با ایدی تلگرام @siz_dah ارتباط برقرار کنید.