شعر حافظ | دلنشین‌ترین دو بیتی‌های حافظ برای عاشقان

شعر حافظ

شعر حافظ

عاشقان شعر و ادب را به شوق می‌آورد. این دو بیتی‌ها سرشار از عشق، عرفان و خرد هستند و مفاهیمی عمیق و جاودانه را در قالبی ساده بیان می‌کنند. در این مجموعه، ۲۰ دو بیتی و تک بیتی از حافظ را گرد آورده‌ایم تا همراهان دل‌بسته به شعر و معنویت، لحظاتی پر از حس زیبایی و آرامش را تجربه کنند.

مرحبا ای پیک مشتاقان بده پیغام دوست

تا کنم جان از سر رغبت فدای نام دوست

واله و شیداست دایم همچو بلبل در قفس

طوطی طبعم ز عشق شکر و بادام دوست

🔵🔵🔵

شبی مجنون به لیلی گفت : کای محبوب بی همتا

ترا عاشق شود پیدا ، ولی مجنون نخواهد شد

🔵🔵🔵

الا ای آهوی وحشی کجایی

مرا با توست چندین آشنایی

دو تنها و دو سرگردان دو بیکس

دد و دامت کمین از پیش و از پس

بیا تا حال یکدیگر بدانیم

مراد هم بجوییم ار توانیم

🔵🔵🔵

صنما با غم عشق تو چه تدبیر کنم

تا به کی در غم تو ناله شبگیر کنم

دل دیوانه از آن شد که نصیحت شنود

مگرش هم ز سر زلف تو زنجیر کنم

🔵🔵🔵

فلک چو دید سرم را اسیر چنبر عشق

ببست گردن صبرم به ریسمان فراق

🔵🔵🔵

جز نقش تو در نظر نیامد ما را

جز کوی تو رهگذر نیامد ما را

خواب ارچه خوش آمد همه را در عهدت

حقا که به چشم در نیامد ما را

🔵🔵🔵

روز وصل دوستداران یاد باد

یاد باد آن روزگاران یاد باد

گر چه یاران فارغند از یاد من

از من ایشان را هزاران یاد باد

🔵🔵🔵

خمی که ابروی شوخ تو در کمان انداخت

به قصد جان من زار ناتوان انداخت

نبود نقش دو عالم که رنگ الفت بود

زمانه طرح محبت نه این زمان انداخت

🔵🔵🔵

دوستان جان داده‌ام بهر دهانش بنگرید

کو به چیزی مختصر چون باز می‌ماند ز من

صبر کن حافظ که گر زین دست باشد درس غم

عشق در هر گوشه‌ای افسانه‌ای خواند ز من

🔵🔵🔵

سحرم دولت بیدار به بالین آمد

گفت برخیز که آن خسرو شیرین آمد

قدحی درکش و سرخوش به تماشا بخرام

تا ببینی که نگارت به چه آیین آمد

🔵🔵🔵

سینه از آتش دل در غم جانانه بسوخت

آتشی بود در این خانه که کاشانه بسوخت

تنم از واسطه دوری دلبر بگداخت

جانم از آتش مهر رخ جانانه بسوخت

🔵🔵🔵

من که از آتش دل چون خم می در جوشم

مهر بر لب زده خون می‌خورم و خاموشم

قصد جان است طمع در لب جانان کردن

تو مرا بین که در این کار به جان می‌کوشم

🔵🔵🔵

مژده ای دل که مسیحا نفسی می‌آید

که ز انفاس خوشش بوی کسی می‌آید

از غم هجر مکن ناله و فریاد که من

زده‌ام فالی و فریادرسی می‌آید

🔵🔵🔵

دیدی ای حافظ که کنعان دلم بیمار شد

عاقبت با اشک و غم کوه امیدم کاه شد؟

گفته بودی یوسف گمگشته بازاید ولی

یوسف من تا قیامت همنشین چاه شد

🔵🔵🔵

ای گدایان خرابات خدا یار شماست

چشم انعام مدارید ز انعامی چند

پیر میخانه چه خوش گفت به دردی کش خویش

که مگو حال دل سوخته با خامی چند

🔵🔵🔵

بر سر آنم که گر ز دست برآید

دست به کاری زنم که غصه سر آید

خلوت دل نیست جای صحبت اضداد

دیو چو بیرون رود فرشته درآید

🔵🔵🔵

سال وفال ومال وحال واصل ونسل وتخت وبخت

بادت اندر شهریاری برقرار وبردوام

سال خرم فال نیکو مال وافر حال خوش

اصل ثابت نسل باقی تخت عالی بخت رام

🔵🔵🔵

دارم از زلف سیاهش گله چندان که مپرس

که چنان زو شده ام بی سرو سامان که مپرس

کس به امید وفا ترک دل و دین مکناد

که چنانم من از این کرده پشیمان که مپرس

🔵🔵🔵

رسید مژده ک ایامِ غم نخواهد ماند

چنان نماند چنین نیز هم نخواهد ماند

🔵🔵🔵

اشک در چشمان من طوفان غم دارد به دل

خنده بر لب می زنم تا کس نداند راز دل

 

این مجموعه دو بیتی و تک بیتی‌های حافظ، شکوه زبان فارسی و دلنشینی اندیشه‌های ناب عرفانی را به تصویر می‌کشد. با خواندن اشعار حافظ، دل‌های مشتاق از حکمت و زیبایی پر می‌شود و پیوندی میان انسان و جهان معنوی برقرار می‌گردد.

تاریخ انتشار: چهارشنبه ۱۸ مهر ۱۴۰۳
Loading more posts...
کپی برد,مطالب سایت با ذکر نام مجله ویکی متن و لینک مستقیم بلا مانع است. تمامی تصاویر از سطح اینترنت جمع‌آوری شده‌اند. برای حذف تصاویر با ایدی تلگرام @siz_dah ارتباط برقرار کنید.