شعر مولانا در مورد عشق | سفری به اعماق دل
شعر مولانا در مورد عشق
مولانا، شاعر بزرگ و عارف ایرانی، از جمله کسانی است که در تاریخ ادبیات فارسی جایگاهی ویژه دارد. شعرهای او، بهویژه در مورد عشق، پر از معانی عمیق و بینشهای فلسفی است. “شعر مولانا در مورد عشق” میتواند دریچهای باشد به جهانِ افکار و احساسات مولانا که از عشق بهعنوان اصل اصلی خلقت یاد میکند. اشعار مولانا نهتنها درباره عشق زمینی بلکه در وصف عشق الهی نیز سروده شدهاند؛ عشقی که روح را بیدار میکند و انسان را به مرزهای فرامادی میبرد. این عشق، در کلام مولانا، همچون آتشی است که همهچیز را میسوزاند و در نهایت به نورِ خالصِ هستی تبدیل میکند.
من از عالم تو را تنها گزیدم
روا داری که من غمگین نشینم؟!
🔵🔵🔵
حیلت رها کن عاشقا دیوانه شو دیوانه شو
و اندر دل آتش درآ پروانه شو پروانه شوهم خویش را بیگانه کن هم خانه را ویرانه کن
و آنگه بیا با عاشقان هم خانه شو هم خانه شو
🔵🔵🔵
بی عشق نشاط و طرب افزون نشود
بی عشق وجود خوب و موزون نشودصد قطره ز ابر اگر به دریا بارد
بیجنبش عشق در مکنون نشود
🔵🔵🔵
یک بوسه ز تو خواستم و شش دادی
شاگرد که بودی که چنین استادیخوبی و کرم را چو نکو بنیادی
ای دنیا را ز تو هزار آزادی
🔵🔵🔵
یا نسیمَ الصُّبحِ إنّی عندما بَشَّرتَنِی
یا خَیالَ الوَصلِ روحی عِندما جَمَّشتَنا
یا فِراقَ الشیخِ شمسِ الدّینَ مِن تَبریزنا
کَم تَری فِی وَجهِنا آثارَ ما حَرَّشتَنا
🔵🔵🔵
طال ما بتنا بلاکم یا کرامی و شتنا
یا حبیب الروح این الملتقی اوحشتنا
حبذا شمس العلی من ساعه نورتنا
مرحبا بدر الدجی من لیله ادهشتنا
لیس نبغی غیرکم قد طال ما جربتنا
ما لنا مولا سواکم طال ما فتشتنا
یا نسیم الصبح انی عند ما بشرتنی
یا خیال الوصل روحی عند ما جمشتنا
یا فراق الشیخ شمس الدین من تبریزنا
کم تری فی وجهنا آثار ما حرشتنا
🔵🔵🔵
یک ساعت عشق صد جهان بیش ارزد
صد جان به فدای عاشقی باد ای جان
🔵🔵🔵
در هوایت بی قرارم روز و شب
سر ز پایت بر ندارم روز و شب
🔵🔵🔵
در هوای عشق حق رقصان شود
همچو قرص بدر بی نقصان شود
🔵🔵🔵
چند باشی عاشق صورت بگو
طالب معنی شو و معنی بجو
صورت ظاهر فنا گردد بدان
عالم معنی بماند جاودان
🔵🔵🔵
من پیر فنا بدم جوانم کردی
من مرده بدم ز زندگانم کردیمی ترسیدم که گم شوم در ره تو
اکنون نشوم گم که نشانم کردی
🔵🔵🔵
جز عشق نبود هیچ دم ساز مرا
نی اول و نی آخهر و آغاز مراجان میدهد از درونه آواز مرا
کی کاهل راه عشق درباز مرا
🔵🔵🔵
از آتش عشق در جهان گرمی ها
وز شیر جفاش در وفا نرمی هازان ماه که خورشید از او شرمنده ست
بی شرم بود مرد چه بی شرمی ها
🔵🔵🔵
اشتیاقی که به دیدار تو دارد دل من
دل من داند و من دانم و دل داند و منخاک من گل شود و گل شکفد از گل من
تا ابد مهر تو بیرون نرود از دل من
🔵🔵🔵
من از عالم تو را تنها گزیدم
روا داری که من غمگین نشینم؟!
شعرهای مولانا درباره عشق، مانند چراغی هستند که در مسیر زندگی ما را هدایت میکنند. عشق در کلام او معنایی فراتر از روابط عادی دارد و بهنوعی، دروازهای است بهسوی حقیقت. این اشعار، دل را به سویی میکشند که در آن فقط نور و آگاهی وجود دارد.