شعر عاشقانه لاکچری | ۲۰ شعر عاشقانهای که روح شما را جلا میبخشد
شعر عاشقانه لاکچری
شعر های عاشقانه همیشه جادوی خاص خودشان را دارند؛ آنها قدرتی دارند که میتوانند قلبها را تسخیر کنند و احساسات عمیقی را در درون ما برانگیزند. با هر واژهای که شاعر از دل خود میگوید، ما را به سفری در دنیای احساسات میبرد؛ جایی که عشق، امید، و حتی درد، زیباترین تصویرها را خلق میکنند. در میان این واژهها، “شعر های عاشقانه” نه تنها زبان عشق را به تصویر میکشند، بلکه احساسات پنهان درون ما را آشکار میکنند.
دوش دیوانه شدم عشق مرا دید و بگفت
آمدم، نعره مزن جامه مدر هیچ مگوگفتم ای عشق من از چیز دگر میترسم
گفت آن چیز دگر نیست دگر هیچ مگومن به گوش تو سخنهای نهان خواهم گفت
سر بجنبان که بلی جز که به سر هیچ مگومولانا
🔵🔵🔵
در هوایت بی قرارم روز و شب
سر ز پایت بر ندارم روز و شبمولانا
🔵🔵🔵
گفتی دوستت دارم
و من به خیابان رفتم!
فضای اتاق برای پرواز کافی نبود«گروس عبدالملکیان»
🔵🔵🔵
در امتداد هر شب
من هستم و تمامت
با خویشتن نشستن
در خویشتن شکستنحمید مصدق
🔵🔵🔵
به خودم آمدم انگار تویی در من بود
این کمی بیشتر از دل به کسی بستن بود
آن به هر لحظهی تبدار تو پیوند منم
آنقدر داغ به جانم که دماوند منمعلیرضا آذر
🔵🔵🔵
فاش می گویم و
از گفته خود دلشادم
بنده عشقم و
از هر دو جهان آزادمحافظ
🔵🔵🔵
نترسم که با دیگران خو کنی
تو با من چه کردی که با او کنیصائب
🔵🔵🔵
این سینه پرمشغله از مکتب اوست
و امروز که بیمار شدم از تب اوستپرهیز کنم ز هرچه فرمود طبیب
جز از می و شکری که آن از لب اوستمولانا
🔵🔵🔵
چه شد در من نمی دانم
فقط دیدم پریشانم
فقط یک لحظه فهمیدم
که خیلی دوستت دارم …
🔵🔵🔵
فرقی ندارد
چه ساعت از شبانه روز باشد
صدایت را که می شنوم
خورشید در دلم طلوع میکند
🔵🔵🔵
کار دیگری نداریم
من و خورشید
برای دوست داشتنت بیدار میشویم
هر صبح
🔵🔵🔵
به جان جوشم که جویای تو باشم
خسی بر موج دریای تو باشم
تمام آرزوهای منی، کاش
یکی از آرزوهای تو باشم
“محمد رضا شفیعی کدکنی”
🔵🔵🔵
تو را دوست دارم
و این دوست داشتن
حقیقتی است که مرا
به زندگی دلبسته می کند
“احمد شاملو”
🔵🔵🔵
تو معشوق ناب من هستی
همیشه عاشقت و مجنون تو می مانم لیلی جانم
🔵🔵🔵
عاشقی را چه نیاز است به توجیه و دلیل
که تو ای عشق همان پرسش بی زیرایی
تا تو نگاه میکنی کار من آه کردن است
ای به فدای چشم تو، این چه نگاه کردن است؟
“شهریار”
🔵🔵🔵
از من مپرس دلیل عاشقی را
من خود نمی دانم چرا اینگونه شدم
آری اگر می گویند این عشق است
پس من عاشق شدم
🔵🔵🔵
چون سرخ ترین سیب در آغوش درختی
سخت است تو را دیدن و از شاخه نچیدن
“امیر توانا”
یه وقت به سرت نزند!
ڪه شعرهایم را بتڪانی
چرا ڪه رسوا خواهم شـــد…!
و همه خواهند دید!!
لحظه لحظه تو را در میان واژه هایم!
🔵🔵🔵
هر شب به تو با عشق و طرب می گذرد
بر من ز غمت به تاب و تب می گذرد
تو خفته به استراحت و بی تو مرا
تا صبح ندانی که چه شب می گذرد
“هاتف اصفهانی”
شعر های عاشقانه، نمادی از احساسیترین لحظات زندگی انسانها هستند. آنها با قدرت کلمات، دلها را به هم نزدیک میکنند و عشق را در زیباترین شکلش به تصویر میکشند. خواندن این اشعار، تجربهای بینظیر از عواطف خالص و عمیق را برای ما فراهم میآورد.