شعر پاییز | بهترین اشعار پاییزی که باید بخوانید
شعر پاییز
پاییز با تمام زیباییهایش، همیشه الهامبخش شاعران بوده است. برگهای زرد و نارنجی که به آرامی بر زمین میریزند، هوای خنک و دلپذیر، و صدای خش خش برگها، همه نشانههای حضور پاییز هستند. در این فصل، طبیعت به گونهای خاص و دلنشین تغییر میکند و احساسات عمیقی را در دل انسان برمیانگیزد. همین تغییرات زیبا باعث میشود تا شاعران با نگاه دقیقتر، کلمات را به شکلی هنری کنار هم بچینند و حس و حال پاییز را در قالب “شعر پاییز” به تصویر بکشند.
پاییز رفت و عشق در اقبال ما نبود
آن حس و حال خوب در احوال ما نبودچندین و چند بار شمردیم جوجه را
آمارها مطابق امیال ما نبودما در پیاله عکس کسی را ندیده ایم
دیدار یار ، لایق امثال ما نبودگفتند نیست هیچ نگاری در این دیار
گشتیم و یافتیم ! ولی مال ما نبودگم کرده ایم راه و … دروغ است هرکه گفت :
آن خط و خال عامل اغفال ما نبودما بافتیم از لب او شعرها ، ولی
آن شال ِ دور ِ گردن او شال ما نبود
🔵🔵🔵
باز پاییز برای تو نبارم سخت است
پای هر خاطرهات بغض نکارم سخت است
ای نفسگیرترین رویداد فصل خزان
من بـه اسمت برسم, سخت نبارم, سخت است
پویا جمشیدی
🔵🔵🔵
منطقِ پاییز
مثل بیمنطقیِ زنی ست
که وقتی دارد از زندگی مردی میرود
موهایش را رنگ میکندکامران رسول زاده
🔵🔵🔵
شاخه با ریشه خود حس غریبی دارد
باغ امسال چه پاییز عجیبی داردغنچه شوقی به شکوفا شدنش نیست
با خبر گشته که دنیا چه فریبی دارد
🔵🔵🔵
پاییز حدیث کوچ برگی سرخ است
خندیدن گل زیر تگرگی سرخ استبر لاله چرا کفن بپوشم، وقتی
زیبایی زندگی به مرگی سرخ استهادی فردوسی
🔵🔵🔵
آنقدر نیامدی
که از چهرهام بهار
برگ به برگ ریخت
پاییز شدم
دیگر نیا
آشفته میشود خوابهای رنگیامرضا کاظمی
🔵🔵🔵
درختان پر شکوفه بادام را دیگر فراموش کن
اهمیتی ندارد
دراین روزگار
انچه راکه نمیتوانی بازیابی به خاطر نیاور
موهایت را در آفتاب خشک کن
عطر دیرپای میوهها را بر ان بزن
عشق من، عشق من
فصل پاییز است
ناظم حکمت
🔵🔵🔵
مانده از شب های دورادور،
بر مسیر خامُش جنگل،
سنگچینی، از اجاقی خُرد،
اندرو خاکسترِ سَردی.
همچنان کاندر غبار اندودۀ اندیشههای من ملالانگیز،
طرح تصویری، در آن هر چیز،
داستانی حاصلش دردی.
روز شیرینم که با من آتشی داشت،
نقش ناهمرنگ گردیده،
سرد گشته، سنگ گردیده،
با دم پاییز عمر من، کنایت از بهار روی زردی.
همچنان که مانده از شبهای دورادور،
برمسیر خامُش جنگل،
سنگچینی از اجاقی خُرد،
اندرو خاکستر سردی.
🔵🔵🔵
دوباره پاییز در راه است
و من انار نیستم
که برسم به دستهای تو
برگم
پر از اضطراب افتادن
🔵🔵🔵
ای باغبان ای باغبان آمد خزان آمد خزان
بر شاخ و برگ از درد دل بنگر نشان بنگر نشانای باغبان هین گوش کن ناله درختان نوش کن
نوحه کنان از هر طرف صد بیزبان صد بیزبانهرگز نباشد بیسبب گریان دو چشم و خشک لب
نبود کسی بی درد دل رخ زعفران رخ زعفرانحاصل درآمد زاغ غم در باغ و میکوبد قدم
پرسان به افسوس و ستم کو گلستان کو گلستانکو سوسن و کو نسترن کو سرو و لاله و یاسمن
کو سبزپوشان چمن کو ارغوان کو ارغواندر خزان آن صدهزاران شاخ و برگ
در هزیمت رفته در دریای مرگ
🔵🔵🔵
پاییزه پاییزه
برگ درخت میریزههوا شده کمی سرد
روی زمین پر از برگابر سیاه و سفید
رو آسمونو پوشیددسته دسته کلاغا
میرن به سوی باغاهمه با هم یکصدا
میگن قار قار قار
🔵🔵🔵
پاییز که از راه رسید
رفت توی باغ و گل چید
پرستوها تا دیدنش پریدند
ابرا یواش
روی زمین چکیدند
پاییز دوید و رفت کنار گلها
آهسته گفت: «لالایی لایی لالا»
گلها همه خوابیدند
خواب بهارو دیدند
🔵🔵🔵
آبی شده آسمان
کنار رنگین کمانبا نور خورشید خانم
با اشک ابر و باراننگاه بکن به آنجا
چقدر قشنگه مامانریختن برگ پاییز
در ماه مهر و آبانآذر هم تو پاییزه
یک فصل رفتم دبستانوقتی آذر تمام شد
شروع میشه زمستان
🔵🔵🔵
پاییز یک شعر است یک شعر بیمانند
زیباتر و بهتر از انچه میخوانند
پاییز، تصویری رؤیایی و زیباست
مانند افسون است مانند یک رؤیاست
با برگ میرقصد با باد میخندد
در بازیاش با برگ او چشم میبندد
تا میشود پنهان برگ از نگاه او
پاییز میگردد دنبال او، هر سو
هرچند در بازی هر سال، بازندهست
بسیار خوشحال است روی لبش خندهست
مانند یک کودک خوب و دل انگیز است
یا بهتر از اینها: پاییز، پاییز است
ملیحه مهرپرور
🔵🔵🔵
در بهار ِ زندگی رفتی سفر تو بی خبر
ای مانده در کاشانهام جای تو خالینازنین دردانهام، نشکن دل ِ دیوانهام
ای در خزان ِ خانهام، جایِ تو خالیحسین منزوی
🔵🔵🔵
تو مثل راز پاییزی و من رنگ زمستانم
چگونه دل اسیرت شد سوگند به شب نمیدانم
تو فکر خواب گلهایی که یک شب باد ویران کرد
و من خواب تو را میبینم و لبخند پنهانم
تو مثل لحظهای هستی که باران تازه می گیرد
و من مرغی که از عشقت فقط بیتاب و حیرانم
تمام آرزوهایم زمانی سبز می گردد
که تو یک شب بگویی دوستم داری تو میدانم
🔵🔵🔵
تو هم همرنگ و همدرد منی، ای باغ پاییزی
چو میپیچد میان شاخههایت هوی هوی باد
به گوشم از درختان های های گریه می آید
مرا هم گریه میباید؛مرا هم گریه میشاید
مهدی سهیلی
🔵🔵🔵
دلم خون شد از این افسرده پاییز
از این افسرده پاییز غم انگیز
غروبی سخت محنت بار دارد
همه ی درد است و با دل کار دارد
فریدون مشیری
🔵🔵🔵
پاییز جان! چه شوم، چه ترسناک
اینک، بر این کناره دشت، اینک
این کوره راه ساکت بی رهرو
آنک، بر ان کمرکش کوه، آنک
ان کوچه باغ خلوت و خاموشت
از یاد روزگار فراموشت
پاییز جان! چه سرد، چه درد آلود
چون من تو نیز تنها ماندستی
ای فصل فصلهای نگارینم
سرد سکوت خودرا بسراییم
پاییزم! ای قناری غمگینم
مهدی اخوان ثالث
🔵🔵🔵
پاییز حدیث کوچ برگی سرخ است
خندیدن گل زیر تگرگی سرخ است
بر لاله چرا کفن بپوشم، وقتی
زیبایی زندگی به مرگی سرخ است
هادی فردوسی
پاییز با زیباییهای طبیعی و جادوییاش همیشه منبع الهام شاعران و نویسندگان بوده است. این فصل با تغییر رنگهای برگها، هوای خنک و سکوت آرامشبخش، حس و حال متفاوتی در دل انسانها ایجاد میکند که در شعرها و نوشتهها بازتاب مییابد.