جملات زیبا از حسین پناهی | جملات فلسفی مناسب استوری
جملات زیبا از حسین پناهی
حسین پناهی، نویسنده، شاعر و بازیگر پرآوازهای است که با جملات کوتاه و ساده، اما عمیق و پر از احساس، توانسته است قلبهای بسیاری را به لرزه درآورد. آثار او پر از معنویت، اندیشه و نگاه خاصی به زندگی و انسانیت است. جملات زیبا از حسین پناهی نهتنها بیانگر عمق تفکرات او، بلکه پنجرهای به سوی احساسات ناب و خالص انسانی است. این جملات با ترکیبی از حسهای نوستالژیک، دلنشین و در عین حال تلخ، به خوبی توانستهاند تصویری از زندگی و تفکرات این شاعر بزرگ را به ما نشان دهند.
چه مهمانان بی دردسری هستند مردگان
نه به دستی ظرفی را چرک میکنند
نه به حرفی دلی را آلوده
تنها به شمعی قانعند
و اندکی سکوت……
🔵🔵🔵
اکبرعبدی تعریف میکند:
یک روز سر سریال بودیم. هوا هم خیلی سرد بود. از ماشین پیاده شد بدون کاپشن. گفتم: حسین این جوری اومدی از خونه بیرون؟ نگفتی سرما میخوری؟! کاپشن خوشگلت کو؟ گفت: کاپشن قشنگی بود،نه؟ گفتم: آره! گفت: من هم خیلی دوستش داشتم ولی سر راه یکی را دیدم که هم دوستش داشت و هم احتیاجش داشت. ولی من فقط دوستش داشتم……
🔵🔵🔵
دیوار ها برای کوبیدن سر ناز کند
گریزی نیست
اندوه به دل ما گیر سه پیچ داده است
باید سر را به بیابان ها گذاشت !!
🔵🔵🔵
با قطار بیا جنوب و آن جا پیاده شو…. !
هر کجا بابونهیی دیدی بو کن من اونجام …!
🔵🔵🔵
به من بگویید
فرزانگانِ رنگ بوم و قلم
چگونه خورشیدی را
تصویر می کنید
که ترسیمش
سراسر خاک را
خاکستر نمی کند؟
🔵🔵🔵
مگه اشک چقدر وزن داره ، که با جاری شدنش ، اینقدر سبک می شیم..!؟!
“حسین پناهی”
🔵🔵🔵
ماندن به پای کسی که دوستش داری
قشنگ ترین اسارت زندگی است !
می کوشم غــــم هایم را غـــرق کنم اما
بی شرف ها یاد گرفته اند شــنا کنند …
🔵🔵🔵
خوشا به حالتان که می توانید
بخندید
گریه کنید
همین است
برای زندگی
بیهوده به دنبال معنای دیگری نگردید
🔵🔵🔵
گز میکند خیابانهای چشم بسته از بر را
میان مردمی که حدودا میخرند و
حدودا میفروشند
در بازار بورس چشمها و پیشانی ها
و بخار پیشانیم حیرت هیچ کس را بر نمی انگیزد…
🔵🔵🔵
ما چیستیم؟
جز مولکولهای فعال ذهن زمین
که خاطرات کهکشان ها را
مغشوش می کند
🔵🔵🔵
نیم ساعت پیش ،
خدا را دیدم قوز کرده با پالتوی مشکی بلندش
سرفه کنان در حیاط از کنار دو سرو سیاه گذشت
و رو به ایوانی که من ایستاده بودم آمد ،
آواز که خواند تازه فهمیدم ،
پدرم را با او اشتباهی گرفته ام !
🔵🔵🔵
من تعجب می کنم
چطور روز روشن
دو هیدروژن
با یک اکسیژن؛ ترکیب می شوند
و آب از آب تکان نمی خورد !
🔵🔵🔵
کودکی ام را دوست داشتم
روز هایی که به جای دلم
سر زانوی هایم زخمی بود …
🔵🔵🔵
پنجره را باز کن
و از این هوای مطبوع بارانی لذت ببر
خوشبختانه
باران ارث پدر هیچکس نیست
🔵🔵🔵
اشکهای من از غصه نیست، فقط
چشمهای من خجالتیست
چشمانم به وقت دیدنت عرق می کند
اما
تو این را باور نکن
غصه از اشکهای من می بارد
🔵🔵🔵
دیوار ها برای کوبیدن سر ناز کند
گریزی نیست
اندوه به دل ما گیر سه پیچ داده است
باید سر را به بیابان ها گذاشت !!
🔵🔵🔵
با قطار بیا جنوب و آن جا پیاده شو…. !
هر کجا بابونهیی دیدی بو کن من اونجام …!
🔵🔵🔵
به من بگویید
فرزانگانِ رنگ بوم و قلم
چگونه خورشیدی را
تصویر می کنید
که ترسیمش
سراسر خاک را
خاکستر نمی کند؟
🔵🔵🔵
وقتی کسی اندازت نیست
دست بـه اندازه ی خودت نزن…
🔵🔵🔵
اینجا در دنیای من گرگ ها هم افسردگی مفرط گرفته اند دیگر گوسفند نمی درند به نی چوپان دل می سپارند و گریه میکنند……
جملات زیبا و پرمفهوم از حسین پناهی، مانند پنجرهای به دنیای عمیق اندیشه و احساسات بشری هستند. با سادهترین کلمات، او توانسته است دریچهای به روی واقعیتهای زندگی و عشق بگشاید و مخاطب را به تأمل در مسیر زندگی دعوت کند.