شعر مرگ جوان | غم‌های ناگفته در اشعار مرگ جوان

شعر مرگ جوان

 

شعر مرگ جوان

 

شعر مرگ جوان همواره یکی از تأثیرگذارترین موضوعاتی است که شاعران به آن پرداخته‌اند. این نوع شعرها با بیان درد، حسرت و اندوهی که از دست دادن جوانی بر دل‌ها می‌نشیند، به قلب مخاطب نفوذ می‌کنند. جوانی که هنوز راه‌های بسیاری برای پیمودن دارد، اما مرگ او را به سوی خاموشی می‌برد، مفهومی دردناک و ناتمام را به همراه دارد. شاعران در این اشعار با به تصویر کشیدن لحظات جوانی و آرزوهایی که ناتمام باقی مانده‌اند، به تأمل درباره مرگ و زندگی می‌پردازند و حس فقدانی عمیق را در دل‌ها برمی‌انگیزند. این شعرها، که رنج‌ها و احساسات را به صورتی عمیق و تکان‌دهنده بازگو می‌کنند، بیانی هنری از شکوه زندگی و گذرای مرگ به شمار می‌آیند.

ورق تا نگردانده باد خزانی

غنیمت شمر نوبهار جوانی

🔵🔵🔵

خورشید من از اوج جوانی چو برآمد

بس ذره سرگشته که بر باد هوا رفت

🔵🔵🔵

هلاک جان من آن پیر داند

که روزی از جوانی دور مانده ست

🔵🔵🔵

نشأه می با جوانی آب یک سرچشمه است

از جوانی بگذرد هر کس زصهبا بگذرد

🔵🔵🔵

می کشم گر در جوانی اه افسوس از جگر

نیل چشم زخم برروی جوانی می کشم

🔵🔵🔵

در عالم جوانی کاری نیامد از من

دستی زدم به پیری در دامن جوانی

🔵🔵🔵

افسوس! که ایام جوانی بگذشت

سرمایه عیش جاودانی بگذشت

🔵🔵🔵

ای لاله بهار جوانی که شد خزان

از داغ ماتم تو بهار جوانیم

🔵🔵🔵

در آسمان عمر جوانی ستاره ای است

یک بار بیشتر نکند در جهان طلوع

چون اصل عمر توست، بدان قدر و قیمتش

اصل ار فنا شود نبری نفع از فروع

🔵🔵🔵

افسوس که نامه جوانی طی شد

و آن تازه بهار زندگانی دی شد

آن مرغ طرب که نام او بود شباب

افسوس ندانم که کی آمد کی شد

🔵🔵🔵

دیگر چه فرقی می کند من پیر باشم یا جوان؟!

وقتی تو باشی تا ته دنیا جوانی می کنم

🔵🔵🔵

با تو من یک جور ِ دیگر مهربانی میکنم

شور در سر دارم و دارم جوانی می کنم

🔵🔵🔵

قد کشیدی تا جوانی پابه پایم حیف شد

دست دوران کرد، از دستت جدایم حیف شد

🔵🔵🔵

منکه با عشق نراندم به جوانی هوسی

هوس عشق و جوانیست به پیرانه سرم

🔵🔵🔵

از زندگانیم گله دارد جوانیم

شرمنده جوانی از این زندگانیم

🔵🔵🔵

خود جوانی هم به این زودی به ترک کس نگوید

من ز خود آزردم از فرط جوانی ها جوانی

🔵🔵🔵

خجل شدم ز جوانی که زندگانی نیست

به زندگانی من فرصت جوانی نیست

🔵🔵🔵

بار دیگر گر فرود آرد سری با ما جوانی

داستانها دارم از بیداد پیری با جوانی

🔵🔵🔵

شاعران در وصف جوان بس سخن‌ها گفته‌اند

من زبانم ولیکن از توصیف این رنج گران

مهربانی‌های تو آتش به جان ما فکند

وه چه جان‌ سوز است داغ فرزند جوان

🔵🔵🔵

آمدی تا دوباره شب بوها

با عبورت ترانه خوان بشوند

تاک های تکیده و مرده

با نگاه شما جوان بشوند

شعر مرگ جوان تجلی احساسی از فقدان و حسرتی است که جان هر انسانی را متأثر می‌کند. این اشعار، لحظات کوتاه زندگی و بی‌رحمی مرگ را به زیبایی و با تلخی بیان می‌کنند و به ما یادآوری می‌کنند که جوانی چه گوهری ارزشمند و ناپایدار است.

تاریخ انتشار: پنج شنبه ۱۰ آبان ۱۴۰۳
Loading more posts...
کپی برد,مطالب سایت با ذکر نام مجله ویکی متن و لینک مستقیم بلا مانع است. تمامی تصاویر از سطح اینترنت جمع‌آوری شده‌اند. برای حذف تصاویر با ایدی تلگرام @siz_dah ارتباط برقرار کنید.